بیشتر کسانی که کمی با کسب و کار و کارآفرینی در ارتباط باشند یا اخبار آن را دنبال کنند، کلمه استارت آپ (یا در املایی دیگر، استارتاپ) به گوششان خورده است. خواندن خبرهای کارآفرینهایی که با راهاندازی و رشد یک استارتاپ (Startup) به درآمدهای زیادی رسیدهاند، همیشه جذاب است. بسیاری از جوانان جویای کار نیز به همین دلیل به دنبال ساخت و پرورش یک ایده و راهاندازی یک استارتآپ از طریق این ایده رفتهاند. اما شاید خیلی از این افراد بهطور کامل معنای استارت آپ را ندانند و با تفاوتهای آن با کسب و کارهای دیگر آشنا نباشند. آیا استارت آپ به معنای راهاندازی کسب و کار اینترنتی هست؟ آیا هر کسب و کار جدیدی را میتوان استارت آپ نامید؟ یک استارت آپ تا همیشه استارت آپ نامیده میشود؟
این سؤالات به همراه سؤالهای زیاد دیگری ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد، به همین دلیل در این مقاله از آکادمی کاپریلا میخواهیم بهصورت کامل و ریشهای به تعریف استارت آپ بپردازیم و تا جای ممکن ابهامات زیاد در این مورد را برطرف کنیم. اگر شما هم به مبحث استارت آپ و راهاندازی آن علاقه دارید، در ادامه مقاله همراه ما باشید.
استارت آپ (Startup) چیست؟
شاید بسیاری از کسانی که در زمینه استارت آپ کارهای زیادی انجام دادهاند هم نتوانند تعریف کامل و مشخصی از استارت آپ داشته باشند و برای تعریف از معرفی ویژگیهای عمومی آن استفاده کنند؛ و یا با ارائه چند مثال از استارت آپها تلاش کنند این مفهوم را تعریف کنند. به صورت کلی کلمه استارت آپ به معنای شروعی جدید است و زمانی به یک کسب و کار، این مفهوم اطلاق میشود که در مراحل اولیه راهاندازی و رشد باشد. با این تعریف استارت آپ را میتوان یک مرحله از کسب و کار دانست که تا انتها نمیتوان در آن مرحله ماند.
شاید با این تعریف بتوان شروع هر کسب و کاری را استارت آپ دانست. حتی وقتی یک شرکت بزرگ و برند تصمیم بگیرد در یکی از بخشهای خود محصول یا ویژگی جدید اضافه کند هم آن را استارت آپ بدانیم؛ اما چیزی که بهصورت اختصاصی در بین کارآفرینها بهعنوان استارت آپ جا افتاده است، ویژگیهای دیگری نیز دارد. با معرفی این ویژگیها میتوان این مفهوم را بهتر درک کرد. پس در قسمت بعد به این ویژگیها میپردازیم.
ویژگیهای شاخص استارت آپ
در این قسمت مهمترین ویژگیهای استارت آپها را معرفی میکنیم. توجه کنید که لازم نیست که یک استارت آپ حتماً تمامی این ویژگیها را داشته باشد؛ اما بهطور معمول این ویژگیها در استارت آپها دیده شده است.
نوآوری
شاید اولین ویژگی که یک استارت آپ را متمایز میکند، نوآوری ایده آن باشد. یک استارت آپ محصولی میسازد که قبلاً در بازار نبوده است یا با ارائه یک خدمت، مشکلی را به شکل بهتری از گذشته حل میکند. پس در استارت آپ باید به دنبال یک چیز جدید باشد که شبیه آن را قبلاً ندیدهاید.
خلاق و چالش برانگیز
در کنار نوآور بودن، یک استارت آپ معمولاً دارای خلاقیت و چالش زیادی است بهطوری که در زمان شروع کار، بیشتر کاربران نتوانند موفقیت زیادی برای آن متصور شوند.
رشد سریع
یکی دیگر از ویژگیهای اصلی استارت آپ، توانایی رشد سریع آن است. این موضوع تفاوت استارتاپ با یک کسب و کار معمولی را بیشتر نمایش میدهد. در صورت داشتن ایده و محصول مناسب، یک استارت آپ باید بتواند در زمان کوتاه، مسیر پیشرفت را به سرعت طی کند و مشتریان زیادی برای خود پیدا کند، کاری که در کسب و کارهای بزرگ به زمان زیادی احتیاج دارد.
مقیاسپذیری
افراد زیادی در تعریف استارت آپ حتماً به ویژگی مقیاسپذیر بودن آن اشاره میکنند. منظور از مقیاسپذیری، توانایی بزرگ کردن اندازه بازار با هزینههای کم است. یک فروشگاه راه فرض کنید که برای رشد خود به فکر راهاندازی شعبه دوم است. برای این کار باید بیشتر هزینههایی که برای شعبه اول انجام داده است مانند هزینه اجاره یا خرید مکان، دکور، نیروی انسانی و وسایل مورد نیاز را در شعبه دوم نیز هزینه کند. اما یک استارت آپ توانایی این را دارد که مشتریان محصولش را چند برابر کند بدون اینکه هزینه زیادی برای ارائه محصول متقبل شود. بهعنوان مثال زمانی که اسنپ به یک شهر جدید خدمترسانی را شروع میکرد، نیاز به تغییر در اپلیکیشن خود نداشت و تنها هزینه تبلیغات را در شهر جدید خرج میکرد.
تکنولوژیمحور بودن
نمیتوان گفت همه استارت آپها قطعاً از تکنولوژی استفاده کردهاند؛ اما به دلیل اینکه با کمک تکنولوژیهای جدید توانایی نوآوری و خلاقیت زیاد شده است، بیشتر استارت آپها در این روزها از تکنولوژی جدید استفاده میکنند. رشد فضای اینترنت، هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و اینترنت اشیا باعث شده است که استارت آپهای زیادی به این فضا روی بیاورند.
ریسک بالا
بسیاری از افراد در این حوزه، این جمله را که بیشتر از نود درصد استارت آپها شکست میخورند را شنیدهاند. این موضوع به دلیل بد بودن استارت آپ یا متخصص نبودن کارآفرینها نیست، بلکه ویژگی یک استارت آپ این است که دارای ریسک بالا باشد. به دلیل جدید بودن ایدهها و ناشناخته بودن بازار آن و همچنین سرعت رشد بالا، موفقیت یک استارت آپ را میتوان تا حدودی به شانس هم مرتبط دانست. افراد این حوزه معمولاً ایدههای مختلفی را تست میکنند و شکست میخورند تا در نهایت با تکرار و افزایش تجربه بتوانند ایدههای بهتری داده و شانس موفقیت خود را زیاد کنند.
مدل کسب و کار مبهم
یک استارت آپ در ابتدای کار خود بیزینس مدل مشخصی ندارد و مشتری و روش درآمدی خود را کامل نمیشناسد. تنها با پیگیری و رشد ایده در طول زمان میتواند به یک مدل کسب و کار واضح و کارآمد برسد.
بهتر کردن دنیا
این جمله را همیشه بسیاری از کارآفرینهای دنیا تکرار کردهاند که هدفشان تبدیل دنیا به جایی بهتر برای زندگی کردن است. به همین دلیل ایدههای استارت آپی باید در خدمت مردم و دنیا باشد و افزایش رفاه و راحتی در جامعه را هدف بگیرد. البته که در کنار آن میتوانند به درآمدهای شخصی بالایی برسند؛ اما ایدههای خودخواهانه و ضد معیارهای اخلاقی جامعه نمیتواند به موفقیت ادامهداری برسد. استارتاپها به دلیل توانایی رشد سریع میتوانند تأثیرات مهمی را در سطح دنیا ایجاد کنند و نباید هرگز آنها را دستکم گرفت.
کارمندان کم
و در آخر، استارت آپها دارای نیروی انسانی کمی هستند. بسیاری از افراد درون یک استارت آپ از بنیانگذاران آن هستند و از کسب و کار سهم دارند. به دلیل بودجه کم، استارت آپ توانایی جذب کارمند زیادی ندارد و بیشتر کارها توسط خود سهامداران آن انجام میشود. اما باید در نظر داشت که حداقل افراد برای راهاندازی یک استارتاپ، 2 نفر است.
چگونه یک استارتاپ راهاندازی کنیم؟
شاید سؤال خیلی از خوانندگان این مقاله این باشد که چطور میشود یک استارت آپ موفق ساخت و بهعنوان یک کارآفرین، به جایگاه خوبی رسید. در این قسمت بهصورت کلی به مراحل راهاندازی یک استارت آپ پرداخته میشود.
مرحله صفر: واقعاً آمادهاید؟
در ابتدا باید به این فکر کنید آیا شرایط روحی و مالی راهاندازی استارتاپ را دارید؟ استارتاپها به کار مداوم، صبر و تلاش، شکست و تلاش دوباره، هزینه کردن از جیب و فشار کاری زیاد نیاز دارند و همین امر سبب میشود خیلی از افراد، مدت کوتاهی پس از راهاندازی استارتاپ خود، به دلیل فشار کاری، دلسردی از عدم موفقیت یا اتمام پسانداز خود از ادامه مسیر منصرف شوند.
مرحله اول: پیدا کردن ایده
مهمترین عضو یک استارت آپ، ایده آن است. پس در اولین قدم باید یک ایده برای محصول پیدا شود. این ایده باید خلاقانه باشد و یک مشکل را به شکل جدیدی حل کند. برای پیدا کردن ایده میتوان به مشکلات خود و اطرافیان فکر کرده و برای حل آنها به دنبال ارائه راهحل گشت. برای این منظور، تحقیق بازار به شما کمک میکند.
مرحله دوم: امکانسنجی ایده
بهتر است قبل از شروع به کار، ایده پیدا شده مورد سنجش قرار بگیرد. با این کار احتمال شکست کمتر میشود. با معرفی ایده به تعدادی مشتری بالقوه و پرسیدن سؤالات مناسب، میتوان میزان اعتبار ایده را سنجید. کتاب معروفی که به همه فعالان این حوزه در زمینه تست ایده معرفی میشود کتابی با عنوان «تست مامان» است. با این کتاب میتوانید سؤالات درست را پیدا کنید.
مرحله سوم: طراحی مدل کسب و کار
باوجود اینکه استارت آپها مدل کسب و کار مشخصی ندارند و قسمتهای مبهم زیادی در ارتباط با آنها وجود دارد؛ اما بدون هیچ برنامه و مسیری نمیتوان بیهدف شروع به کار کرد. تا جایی که میشود باید مدل و برنامه کسب و کار را مشخص کرد و بر اساس آن فعالیتها را انجام داد.
مرحله چهارم: ساخت MVP
اولین قدم در طراحی محصول استارت آپ ساخت یک MVP است. MVP یا کمینه محصول قابل پذیریش، اصطلاحی است که به یک طراحی اولیه از محصول که قابل ارائه به مشتریان باشد، اطلاق میشود. با MVP میتوان با هزینه کم، ساختار اصلی ایده را به مشتریان ارائه داد و نظر آنها را جویا شد. این کار میتواند مشکلات محصول را مشخص کند تا در صورت لزوم تغییراتی در آن ایجاد شده یا بهطور کامل ایده عوض شود.
مرحله پنجم: پیدا کردن مشتریان ابتدایی
زمانی که MVP با موفقیت عرضه شد، باید به دنبال مشتریان ابتدایی (Early adopters) برای محصول رفت. کسب رضایت این مشتریان اولیه بسیار مهم است؛ چراکه آنها میتوانند خودشان تبلیغ خوبی برای استارت آپ باشند و مشتریان زیادتری را اضافه کنند.
مرحله ششم: پیدا کردن سرمایهگذار
زمانی که استارت آپ شما مراحل اولیه را با موفقیت طی کرد، میتواند به فکر جذب سرمایه برای رشد اصلی خود باشد. این سرمایهگذاری در چند مرحله میتواند اتفاق بیفتد و معمولاً در ازای آن، درصدی از سهام به سرمایهگذار منتقل میشود. در ادامه مقاله به انواع روشهای جذب سرمایه اشاره میشود.
مرحله هفتم: رشد استارت آپ
وقتی که استارت آپ دارای محصول و سرمایه مناسب باشد، میتواند مراحل رشد اصلی و سریع خود را شروع کند. با تکنیکهای بازاریابی برای استارت آپها مانند هک رشد میتوان حجم زیادی از مشتریان را در یک زمان محدود به استارت آپ وارد کرد. در همین حین محصول باید با توجه به نظرات مشتریان بهروزرسانی شده و با جذب نیروی انسانی و بزرگ کردن کسب و کار از مرحله استارت آپ خارج شود. در ادامه به ویژگیهای تمام شدن استارت آپ و رسیدن به یک کسب و کار برند و موفق اشاره میشود.
چرا استارت آپها شکست میخورند؟
همانطور که گفته شد بیش از نود درصد استارت آپهای دنیا شکست میخورند. شاید یکی از علتهای این درصد بالا، ماهیت استارت آپ و ریسک بالای آن باشد؛ اما بررسیها نشان داده است که دلایل مختلفی میتواند باعث موفق نشدن یک استارت آپ شود. در ادامه به مهمترین دلایل آن پرداخته میشود.
عدم نیاز بازار به محصول
یکی از مهمترین دلیلهای شکست استارت آپها، مشکلات مرتبط با محصول است. خیلی از اوقات کارآفرینها در پیدا کردن ایده به مشکل خورده و محصولی را انتخاب میکنند که مشتری حاضر به پرداخت هزینه برای آن نیست (یا آنکه بازار به آن محصول نیاز ندارد). در این حالت هر چقدر که بقیه قسمتهای استارت آپ به خوبی کار کنند و بودجه کافی هم در اختیار داشته باشد، باز هم آیندهای برای این محصول نمیتوان متصور شد. پس اگر نمیخواهید شکست بخورید، ایدهای را به کسب و کار خود تبدیل کنید که مشتری برای آن، حاضر به هزینه کردن باشد.
مشکلات تیم
این دلیل را شاید بتوان از مشکل محصول جدیتر دانست. خیلی از استارت آپها به دلیل مشکلات موجود بین همتیمیها با شکست مواجه میشوند. رها کردن تیم به دلایل شخصی، مشکلات حقوقی مانند تقسیم سهم و عدم مهارت در کار تیمی، میتواند مشکلات بزرگی را ایجاد کند. در بعضی اوقات نداشتن تخصصهای لازم در یک تیم نیز میتواند مشکلساز باشد. افراد تیم باید روحیه کارآفرینی داشته باشند و برای موفقیت استارتاپ حاضر به فداکاری و تلاش زیاد باشند.
تمام شدن سرمایه
بعضی از استارت آپها به دلیل تمام شدن بودجه مالی به کار خود پایان میدهند. اگر استارت آپ نتواند قبل از رسیدن به مرحله گرفتن سرمایه، هزینههای خود را کنترل کند، در پیشرفت محصول ناتوان است. در بعضی زمانها بعد از گرفتن سرمایه نیز بنیانگذارهای استارت آپ توانایی مدیریت سرمایه گرفته شده را ندارند و پول را خرج ظاهرسازی و هزینههای حاشیهای میکنند. در این حالت آنها بعد از مدتی دیگر پول برای توسعه محصول و منابع انسانی خود ندارند و مجبور به قبول شکست میشوند.
استراتژی بازاریابی اشتباه
بعضی استارت آپها محصول موفقی دارند و تیم و بودجه لازم برای پیشرفت نیز وجود دارد؛ اما به دلیل عدم توانایی در بازاریابی محصول استارت آپ، به شکست میرسند. محصول خوب باید در بازار به شکل درست ارائه شود تا مشتریان از وجود آن باخبر شوند. به همین دلیل بعد از توسعه محصول باید با اضافه کردن متخصصان بازاریابی استارت آپ، این فرصت رشد را از دست نداد.
سایر دلایل شکست استارتاپها
مشکلات کوچکتر دیگری نیز در شکست استارت آپها مؤثر است؛ اما نسبت به موارد گفته شده از اهمیت کمتری برخوردار هستند. به تعدادی از این موارد در ادامه اشاره میشود.
- قیمتگذاری اشتباه
- عدم هماهنگی سرمایهگذار و بنیانگذار
- طراحی تجربه کاربری ضعیف
- کنار رفتن توسط رقیبان
- جلو بودن محصول نسبت به زمان
- مشکلات مدل کسب و کار
چگونه برای استارت آپ سرمایه پیدا کنیم؟
راههای مختلفی برای یک استارت آپ وجود دارد که سرمایه مورد نیاز برای رشد خود را جذب کند. معمولاً استارت اپها بسته به مرحله پیشرفت خود در سطوح مختلف به جذب سرمایه مشغول میشوند. هر چقدر که استارت آپ بزرگتر شود، ارزش تخمینی آن نیز بالاتر میرود. در این حالت سرمایهگذار در ازای گرفتن درصد سهام کمتر باید مبلغ بیشتری به استارت آپ تزریق کند. البته در این حالت ریسک سرمایهگذاری نیز کم میشود. روشهای مختلف سرمایهگذاری در زیر معرفی میشود.
سرمایه شخصی
اولین مکانی که استارت آپها هزینههای خود را از آنجا تأمین میکنند، حسابهای شخصی بنیانگذاران است. در ابتدای راه، هم هزینههای کار کم است و هم کسی حاضر نمیشود به ایدهای که هنوز به محصول تبدیل نشده است بهایی بدهد. به همین دلیل تنها راه منطقی خرج از پساندازهای خود افراد درون استارت آپ است.
گرفتن سرمایه از خانواده و دوستان
با بالا رفتن هزینهها میتوان از دوستان و خانواده نیز تقاضای کمک کرد. اگر محصول پیشرفت کرده باشد، میتوان به آن امید داشت که بعد از رسیدن به سود این کمک گرفته شده جبران شود.
تأمین سرمایه جمعی
این روش که با نام Crowdfunding شناخته میشود، در ایران کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. در این روش درخواست بودجه برای هزینههای مشخص به یک محل داده میشود و افرادی که دوست داشته باشند در عملی کردن این کار کمکی کرده باشند، قسمتی از هزینه را متقبل میشوند. این کار برای ایدههای خیرخواهانه یا مؤثر در طبیعت بیشتر جواب میدهد.
وام و قرض
از گرفتن وام یا قرض هم میتوان برای تأمین بودجه استارت آپ استفاده کرد؛ اما در این کار باید دقت زیادی کرد و از توانایی پرداخت قسطهای آن مطمئن بود. در جایی که احتمال شکست بالا است، فقط در صورت اطمینان از رسیدن به سودآوری میتوان ریسک گرفتن وام را قبول کرد، در غیر این صورت شاید واگذاری سهم به سرمایهگذار منطقیتر باشد.
شتابدهندهها
شتابدهندهها کسب و کارهایی هستند که در ابتدای راه استارت آپها میتوانند کمک زیادی به آنها بکنند. بهصورت معمول یک شتابدهنده از تیمهای دارای ایده دعوت میکند تا در ازای دادن امکاناتی مانند محل کار، آموزش و مشاوره و سپس سرمایهگذاری اولیه در استارت آپ، درصدی از سهام استارت آپ را از آن بگیرند. در ایران شتابدهندهها رشد خوبی داشتهاند و در کنار سرمایهگذاری میتوانند به استارت آپهای بیتجربه و تازه کار آموزشهای کاربردی بدهند.
سرمایهگذار خطرپذیر
به افراد یا شرکتهایی که حاضر هستند ریسک بالای سرمایهگذاری در استارت آپها را به امید برگشت چند برابری سرمایه خود، قبول کنند، سرمایهگذار خطرپذیر یا VC میگویند. این سرمایهگذارها در مراحل رشد استارت آپ و بعد از اثبات موفقیت اولیه محصول وارد میشوند و مبالغ بالاتری را نسبت به روشهای دیگر سرمایهگذاری میکنند. اگر یک استارت آپ بتواند یک VC را راضی به سرمایهگذاری کند، به مرحله خوبی رسیده است و شانس موفقیتش بالا میرود.
روشهای دیگری در دنیا نیز وجود دارد که به دلیل استفاده کم یا صفر از این روشها در ایران اشارهای به آنها نمیشود. مثلاً سرمایهگذار فرشته یا Angel به سرمایهگذاری میگویند که به صورت شخصی روی استارتاپی سرمایهگذاری کرده و در کنار تزریق مالی، از روابط کاری و … خود نیز برای رشد استارتاپ استفاده میکند. نام یک سرمایهگذار آنجل در کنار یک استارتاپ میتواند باعث معروفیت آن استارتاپ در اکوسیستم شود.
تا چه زمانی استارت آپ هستیم؟
اگر برایتان سؤال پیش آمده که آینده یک استارت آپ چیست و بعد از پیشرفت و گرفتن سرمایه چه اتفاقی برای آن میافتد، در این قسمت به این سؤال پاسخ داده میشود. نشانههایی از اینکه یک استارت آپ دیگر استارت آپ نیست:
- مرحله ریسک بالای رشد و توسعه را گذرانده باشد.
- بیشتر از سی کارمند داشته باشد.
- به کارمندان خود بهطور منظم حقوق پرداخت کند.
- خودش در استارت آپهای دیگر سرمایهگذاری کند.
- استارت آپهای دیگر را بخرد و به کسب و کار خود اضافه کند.
- برند شناخته شدهای داشته باشد.
با این نشانهها میتوانید حدس بزنید که چه آیندهای در انتظار یک استارت آپ است. در دنیا خیلی از استارت آپها بعد از رشد توسط کمپانیهای بزرگ و مرتبط، با قیمت خوب خریداری میشوند. اینستاگرام، واتساپ و فایربیس تنها چند نمونه کوچک از این موضوع هستند. این روش در ایران کمتر جا افتاده است.
در بعضی مواقع دو استارت آپ با هم ادغام میشوند و یک شرکت بهتر را تشکیل میدهند. این روش در ایران بیشتر اتفاق افتاده است. ادغام نت برگ با تخفیفان، چیلیوری با ریحون و بیمیتو با ازکی نمونهای از این ادغامها هستند. در بعضی حالات نیز خود استارت آپ با سرمایهگذاری کمپانیهای معروف با همان مدیریت بنیانگذاران، به کسب و کارهای بزرگ تبدیل میشوند. دیجی کالا و اسنپ را میتوان از این مدل مثال زد.
چند مثال خلاقانه از استارت آپهای دنیا
در این قسمت چند ایده خلاقانه در استارت آپهای موجود در دنیا معرفی میشود تا متوجه شوید که اگر از نوآوری و خلاقیت صحبت میشود، میتوان تا چه اندازه بزرگ فکر کرد و استارت آپ را با ایجاد یک کسب و کار اینترنتی با افزایش راحتی و رفاه برای مشتریان اشتباه نگرفت. این استارت آپها تنها چند نمونه کوچک از شمار زیادی از ایدههای خلاقانهای است که در دنیا ارائه شده است.
- Solidia: تولید یک سیمان جدید که ساخت آن به دمای کمتری نیاز دارد و آلودگی هوا را کاهش میدهد.
- Shape Therapeutics: اصلاح RNA انسان با هدف از بین بردن بیماریها
- Afresh: کاهش دورریز مواد غذایی با اعمال هوش مصنوعی در برنامهریزی موجودیهای فروشگاهها
- Understory: ساخت سنسورهای هواشناسی با توانایی جمعآوری حجم عظیم اطلاعات و پیشبینی خسارتهای سیل و تگرگ
- Movandi: ارائه راهکاری برای پوشش بهتر اینترنت G5 در مکانهایی با سطح ضعیف آنتن
توجه داشته باشید که صرف راهاندازی یک سایت فروشگاه اینترنتی، یک اپلیکیشن بازی، یک سایت خدمات آنلاین و … که به درآمد هم رسیده باشد به معنی داشتن استارتاپ نیست، بلکه اینها فقط یک کسب و کار اینترنتی هستند که باعث درآمدزایی شما شدند. راهاندازی استارتاپ چیزی فراتر از یک سایت و اپلیکیشن است و امیدواریم تا اینجا مقاله متوجه شده باشید که استارتاپ چیست؟
استارت آپ در ایران و فرصتهای آن
در قسمت آخر مقاله فضای موجود در ایران برای کار در استارت آپها بررسی میشود. میتوان گفت ایران در زمینه استارت آپ از کشورهای توسعهیافته کاملاً عقب است و این موضوع میتواند فرصت مناسبی برای کارآفرینان ایرانی باشد. بسیاری از نمونههای موفق استارت آپ در ایران همگی کپی یک استارت آپ خارجی بودهاند.
شباهتی که میتوان بین استارت آپهای ایرانی موفق مشاهده کرد، نوع مدل کسب و کار آنها است. بسیاری از این استارت آپها پلتفرمهای اینترنتی واسطهای هستند و ارزش آفرینی آنها به ارتباط بهتر و راحتتر دو سمت یک خدمت محدود میشود. در حمل و نقل اسنپ و تپسی، در فروش غذای اسنپ فود، در فروش بلیت علی بابا و فلایتیو، در بیمه مثل سایت ازکی، در فروش محصول مثل دیجیکالا، در اجاره محل اقامت مثل جاباما و اسنپ تریپ، در آگهی اینترنتی مثل دیوار و شیپور و در اپلیکیشنها هم بازار و سیبچه همگی مدل کسب و کار واسطهای دارند.
تنها قسمت کوچکی از استارت آپها در حوزه متفاوتی مانند بازی، فروش محصول و فناوری کار میکنند. این موضوع میتواند فرصت خوبی را برای کارآفرینها در دیگر مدلهای استارت آپی فراهم کند. محصولات نوآورانه و دارای تکنولوژی بهشدت در بازار ایران جای کار دارند. میتوان بهراحتی با گرفتن ایده از استارت آپهای کمتر معروف در دنیا و بومی کردن آن به موفقیتهای خوبی رسید. البته مشکلات بیرونی زیادی برای کارآفرینهای ایرانی وجود دارد که کار را برای آنها سخت کرده است؛ اما با تلاش و پشتکار و داشتن یک برنامه مشخص میتوان در این شرایط نیز موفق شد. حمایتهای دولت، پارکهای فناوری و شتابدهندهها میتواند این مشکلات را کمتر کرده و فضای استارت آپی ایران را فعال و پویا کند. رشد فضای استارت آپ در کشور میتواند تأثیرات مهم و زیادی را در سلامت اقتصادی و اشتغال جامعه بگذارد.
مجموعه آموزش ویدئویی کسب و کار و استارت آپ: اینجا را کلیک کنید (+).
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
- مجموعه آموزش دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing)
- آموزش آشنایی با دیجیتال مارکتینگ ۲۰۲۱
- آموزش بازاریابی در شبکه های اجتماعی
- آموزش مدیریت تبلیغات و برند
- آموزش مبانی بازاریابی محتوا (Content Marketing)
من دنبال یک مقاله خوب برای استارتاپ چیست بودم ممنون از مطالب خوبتون واقعا البته مطالب زیادی رو درمورد ایده های استارتاپی در پیدایش خوندم
برچسبها
استارتاپکسب درآمدکسب و کارمدل کسب و کار