همه ما انسانها در زندگی خود، روزهایی را داریم که تحت تاثیر احساساتمان قرار گرفته و این احساسات بر ما غلبه میکند. ترس ما را از انجام برخی از تصمیماتمان منصرف میکند، نفرت ما را به انجام کارهای اشتباه سوق میدهد. عصبانیت ما را به سمت گرفتن تصمیمات سریع و بدون فکر میبرد. با وجود اینکه در طول تاریخ، احساسات به عنوان یک فاکتور احمقانه و آتشین به تصویر کشیده شده است، ولی در واقع احساسات برای توانایی ما در عملکردمان ضروری است. این احساسات است که انسانها را برای انجام اقدامات مختلف تشویق میکند. احساسات از ضرورتهای تعاملات اجتماعی است که در زندگی هر فردی تاثیر زیادی دارد. حالا نقش هوش هیجانی (Emotional intelligence) در اینجا چیست؟ هوش هیجانی که به اختصار EQ نامیده میشود، یک مزیت مهمی برای تسلط بر روی احساسات است که میزان آن در افراد مختلف، متفاوت است. خبر خوب این است که هر فردی میتواند هوش هیجانی خود را تقویت کند.
فیلم آموزشی هوش هیجانی
این مقاله از آکادمی کاپریلا به تعریف و آشنایی با هوش هیجانی اختصاص پیدا کرده است. ضمن اینکه راهکارها و تمرینهای علمی افزایش هوش هیجانی را نیز بیان میکند. شما با این تمرینها، میتوانید هوش هیجانی خود را افزایش داده و در نتیجه آن کنترل بیشتری بر روی احساسات خود داشته باشید. این تمرینات علاوه بر اینکه هوش هیجانی شما را افزایش میدهد، کمک میکند تا بتوانید هوش هیجانی کارکنان و دانشجویان خود را نیز تقویت کنید.
هوش هیجانی چیست؟
بسیاری از مردم تا حدی با مفهوم هوش هیجانی آشنا هستند و شاید درک درستی از آن داشته باشند اما دانشگاهیان، تعریف پیچیدهتر و کاملتری از هوش هیجانی دارند. جان مایر و پیتر سالووی، اولین افرادی بودند که نظریه هوش هیجانی را ارائه کردند. آنها هوش هیجانی را اینگونه تعریف کردند:
مجموعهای از مهارتها برای بیان احساسات و ارزیابی آن در خود و دیگران، کنترل موثر احساسات در خود و دیگران، استفاده از احساسات برای ایجاد انگیزه، برنامهریزی و دستیابی به زندگی ایدهآل.
با توجه به این تعریف، هوش هیجانی نظریهای است که میتواند بر روی تمام جنبههای زندگی تاثیرگذار باشد. وقتی صحبت از زندگی بهتر، شادی و خوشحالی میشود، هوش هیجانی مطرح میشود و به اندازه آی کیو مهم است. بنابراین هر فردی باید بیاموزد که چگونه با تقویت هوش هیجانی خود، روابطش را بهبود دهد، به اهداف خود دست پیدا کرده و در نهایت، زندگی بهتری داشته باشد.
هوش هیجانی که با اصطلاح ضریب عاطفی نیز شناخته میشود، توانایی ما انسانها است در درک احساسات، استفاده و مدیریت آن به شیوههای مثبت برای اینکه استرسهای خود را کاهش دهیم، ارتباط موفقتر برقرار کنیم، با دیگران همدلی کرده، بر چالشها غلبه کرده و بتوانیم مشکلات را رفع نماییم.
هوش هیجانی به شما کمک میکند تا بتوانید روابط بهتر و قویتری با دیگران ایجاد کنید، در مدرسه، دانشگاه و یا محل کارتان موفقتر شوید، به هدفهای شخصی و شغلی که در زندگی خود دارید، دست پیدا کنید. هوش هیجانی همچنین در تصمیمگیریهای آگاهانه، برقراری ارتباط با احساسات و تبدیل تصمیمات به عمل نقش مهمی دارد.
ابعاد و ویژگیهای هوش هیجانی چیست؟
خودمدیریتی
خود مدیریتی یکی از ویژگیهای هوش هیجانی است. یعنی شما میتوانید احساسات و رفتارهای خود را کنترل و مدیریت کنید. همچنین با شرایط متغیر و غیرقابل پیشبینی سازگار شوید.
خودآگاهی
ویژگی خودآگاهی در تعریف هوش هیجانی به توانایی شما در شناخت احساسات اشاره دارد. اینکه چقدر میتوانید احساسات خود را بشناسید و نحوه تاثیر آن بر روی رفتار و افکارتان را تشخیص دهید.
آگاهی اجتماعی
برخورداری از آگاهی اجتماعی، یعنی اینکه شما دارای احساس همدلی هستید و میتوانید احساسات، نیازها و نگرانیهای دیگران را درک کنید. به لحاظ اجتماعی احساس راحتی کرده و بتوانید پویایی را در یک سازمان و گروه را تشخیص دهید.
مدیریت روابط
این ویژگی یعنی اینکه که شما توانایی حفظ روابط و بهتر کردن آن را دارید و میتوانید روابط خود را گسترش دهید. میتوانید به راحتی ارتباط برقرار کرده و دیگران را تحت تاثیر قرار دهید، کار تیمی انجام دهید و تعارض و تضادها را در تیم مدیریت کنید.
چرا هوش هیجانی اهمیت زیادی دارد؟
همانطور که میدانیم، موفقترینها لزوماً باهوشترین افراد نیستند. احتمالاً باید افرادی را بشناسید که در زندگی تحصیلی خود بسیار موفق هستند، اما توانایی کافی برای برقراری روابط اجتماعی شخصی و یا کاری را ندارند. این موضوع به خوبی اهمیت هوش هیجانی را بیان میکند. ضریب هوشی بالا لزوماً نمیتواند موفقیت در زندگی را تضمین کند. ضریب هوشی، میتواند تضمینکننده ورود شما به دانشگاه باشد و یک موفقیت تحصیلی یا شغلی عالی را برای شما رقم بزند، اما به شما در کنترل و مدیریت احساسات کمکی نمیکند، بلکه در اینجا هوش هیجانی است که شما را در مدیریت احساسات و استرس یاری میکند.
هوش هیجانی بر چه جنبههایی از زندگی تاثیر میگذارد؟
عملکرد شما در مدرسه، دانشگاه و محل کار
وقتی شما از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشید، میتوانید پیچیدگی و تعارضهای اجتماعی در محل کار و یا دانشگاه را به خوبی کنترل کنید، در درس و یا کار خود حرفهایتر شده و بهتر پیشرفت کنید و وظایف شغلی و یا درسی خود را به بهترین شکل پیش ببرید. از آنجا که هوش هیجانی هر فردی بر روی نحوه عملکردش تاثیر دارد، بسیاری از شرکتها، هوش هیجانی را به عنوان یکی از فاکتورهای استخدام در نظر میگیرند و آن را اندازه تواناییهای تخصصی فرد، مهم میدانند.
سلامت جسمی شما
اگر شما هوش هیجانی کافی نداشته باشید، نمیتوانید احساسات خود را کنترل کنید، پس بدون شک از کنترل استرسهای خود نیز ناتوان خواهید بود. همین عدم توانایی کنترل استرسها، میتواند به راحتی سلامت جسمانی را نیز تهدید کند. عدم کنترل استرس، ریسک حملات و سکتههای قلبی را افزایش میدهد، سیستم دفاعی بدن را تضعیف میکند، فشار خون را افزایش میدهد و مشکلات بیشمار دیگری را ایجاد مینماید. بنابراین یادگیری نحوه مدیریت استرس اولین قدم برای افزایش هوش هیجانی است که باید به آن توجه ویژهای داشته باشید.
سلامت روانی شما
سلامت روانی به طور مستقیم تابع احساسات و استرسهای کنترل نشدهای است که در درون خود دارید. پایین بودن هوش هیجانی و عدم توانایی در مدیریت استرسها، شما را آسیبپذیر میکند، برقراری ارتباطات عمیق اجتماعی را برایتان سخت میکند و در نتیجه شما را به سمت انزوا سوق میدهد.
دوره ویدئویی آموزش مدیریت و کنترل استرس – شیوه تفکر و ارزیابی موثر: اینجا را کلیک کنید (+).
روابط شما
با دارا بودن هوش هیجانی و توانایی درک و مدیریت احساسات، بهتر میتوانید احساسات خود را بیان کنید و احساسات دیگران را نیز درک نمایید. از این رو هوش هیجانی بر روی روابط کاری و شخصی شما در زندگی تاثیر زیادی دارد.
هوش اجتماعی
هوش اجتماعی توانایی است که کمک میکند بتوانید میزان علاقه افراد را نسبت به خود بسنجید. توانایی تشخیص دوست از دشمن خود را داشته باشید، استرس خود را کاهش دهید و احساس کنید که فرد خوشحال و دوستداشتنی هستید.
هفت مهارت کلیدی برای افزایش هوش هیجانی
مهارتهای هوش هیجانی را میتوان در هر زمانی و هر سنی آموخت. ولی با این حال نباید فراموش کنید که بین یادگیری مهارتهای هوش هیجانی و استفاده آن در زندگی خود، فاصله زیادی وجود دارد. یادگیری هوش هیجانی و دانستن بدین معنا نیست که شما آن را حتماً انجام خواهید داد، به ویژه زمانهایی که استرس دارید ممکن است نتوانید آنها را به کار ببرید. برای تغییر دائمی رفتار خود، باید کنترل استرس در لحظه را یاد بگیرید، تا بتوانید روابط اجتماعی و احساسات خود را به خوبی مدیریت کنید.
در ادامه هفت تکنیک را برای تقویت و افزایش هوش هیجانی آوردهایم:
تکنیک اول: تمرین خودآگاهی
ممکن است که خودآگاهی را فقط در شناخت نقاط قوت و ضعف خود تعریف کنید، اما باید بدانید که خودآگاهی، موارد بیشتری را در بر میگیرد، در حالی که همچنان مستلزم آگاهی و شناخت بر احساسات فردی است.
خودآگاهی این معنا را دارد که شما باید با احساسات خود در ارتباط باشید و شاید این کمی ترسناک باشد. حالا زمانی که بدانید در خودآگاهی علاوه بر شناخت احساسات، باید بتوانید دلایل آن را هم کشف کنید، کار برایتان سختتر و ترسناکتر میگردد. یعنی در خیلی موارد ممکن است رفتار احساسی که بروز میدهید، با دلیل آن تفاوت داشته باشد و پشت احساس رفتاری شما، احساس نهفته دیگری وجود داشته باشد. برای مثال در خیلی موارد پشت احساس خشم افراد، احساس ترس نهفته است. بنابراین باید سعی کنید که در یادگیری خودآگاهی، عمیقتر عمل کنید. برای این منظور، تمرینها و تکنیکهای مختلفی وجود دارد که میتوان مدیتیشن و نویسندگی را اشاره کرد. نوشتن احساسات و صحبت کردن در مورد احساسات خود با دوستانتان میتواند یک تمرین برای خودآگاهی باشد.
تکنیک دوم: از دیگران بازخورد بگیرید.
یکی از جنبههای هوش هیجانی این است که درک کنید افراد مختلف، مسائل را متفاوت میبینند و این اصلاً ایرادی ندارد. در واقع این موضوع، چیز خوبی است که باید آن را پذیرفت. این امر در مورد تصور هر فرد نسبت به خودش نیز صدق میکند. این بسیار اهمیت دارد که شما بدانید آیا دیگران شما را همانگونه که شما خودتان را میبینید، میبینند؟ یک روش خوب برای اینکه از این موضوع مطلع شوید، این است که از آنها درخواست کنید و در مورد خود بازخورد بگیرید.
شما باید همه بازخوردها از دیگران، حتی بازخوردهای منفی را با آغوش باز بپذیرید، صرف نظر از اینکه به چه شکل ارائه شده است. بسیاری از مردم نمیدانند چگونه انتقاد کنند، اما با این حال به منظور افزایش هوش هیجانی سعی کنید انتقادها را بشنوید؛ این انتقادها را فرصتی برای یادگیری در نظر بگیرید. در عین حال مواقعی هم است که نباید به انتقادها گوش دهید، زیرا آنها از انگیزههای مخفی به منظور تخریب شما سرچشمه گرفته است. شما باید از نظر احساسی آنقدر باهوش باشید که بتوانید انتقادات سازنده و منفی را از یکدیگر تشخیص داده و احساسات فرد انتقاد کننده را نیز درک کنید.
تکنیک سوم: مراقب باشید.
احتمالاً این را میدانید که بیشتر ارتباطات ما انسانها، غیر کلامی است. به طور دقیق عددی برای آن وجود ندارد، اما نکته واضح و مشخص این است که ارتباطات غیر کلامی، عامل کلیدی در تفسیر موقعیت یک شخص است. برای مثال زبان بدن را میتوان اشاره کرد از جمله نشانههای غیر کلامی است که در برقراری ارتباطات اجتماعی نقش مهمی را بازی میکند. به این موضوع توجه داشته باشید که زبان بدن شما چگونه میتواند بر پیام انتقالی مورد نظرتان به دیگران تاثیر بگذارد. همچنین باید به زبان بدن دیگران توجه داشته باشید، تا بتوانید احساسات آنها را بهتر درک کنید و بتوانید پیامهایی که ناخودآگاه ارسال میکنند را به خوبی تفسیر کنید.
منظور از مراقب بودن این است که شما از تمام حواس و احساسات خود استفاده کنید. مردم وقتی از حس ششم صحبت میکنند، در واقع به نوعی به هوش هیجانی اشاره دارند. جنبه دیگر مراقب بودن این است که بین تاثیر احساسات خود و احساسات دیگران، هماهنگی ایجاد کنید. اگر دقت کنید متوجه میشوید که بین خصوصیات اخلاقی شما و رفتار دیگران ارتباط مستقیمی وجود دارد.
تکنیک چهارم: همدلی را تمرین کنید.
همدلی همان چیزی است که برای نیاکان ما بسیار مهم بود و یکی از ارکان اصلی زندگی چند نسل قبل ما به شمار میرفت. جالب است بدانید که با افزایش همدلی میتوان هوش هیجانی را تقویت کرد. همدلی یعنی اینکه شما خودتان را جای دیگران بگذارید و از دید آنها به مسائل نگاه کنید. اما همدلی فراتر از نگاه کردن به مسائل از دید دیگران است، بلکه شما باید بتوانید آنچه که دیگران احساس میکنند، حس کنید و توانایی درک احساسات آنها را داشته باشید.
همدلی با دیگران نوعی ترفند فکری است که باید خود را در آن توانمند کنید. از نظر سنتی، مردان زیاد برای همدلی پرورش نیافتهاند و زنان بیشتر حس همدلی دارند، چون همیشه در طول تاریخ بیشتر به زنان این موضوع القا شده است که احساسات دیگران (به ویژه در جایگاه مادر و احساس فرزندانشان) را درک کنند. ولی این بدین معنا نیست که مردان نمیتوانند حس همدلی زیادی داشته باشند، زیرا این موضوع ریشه در فرهنگ دارد که به ویژه به جوامع سنتی القا شده است. هر انسانی فارغ از جنسیت میتواند همدلی را تمرین کند و آن را افزایش دهد، که در نتیجه آن هوش هیجانی نیز تقویت شود.
اولین کاری که باید برای تمرین همدلی انجام دهید این است که با احساسات خود هماهنگ باشید. کار بعدی این است که توانایی و مهارت خود را برای تشخیص احساسات دیگران افزایش دهید.
بعد از اینکه توانستید احساسات دیگران را تشخیص دهید، باید به چرایی پشت احساسات آنها نیز پی ببرید و دلیل احساسات و رفتارهای آن را درک کنید. برای این موضوع لازم است که افراد را بر اساس احساسات آنها قضاوت نکنید، در عوض بفهمید که چرا آنها این احساس را دارند. میتوانید از خود سوال کنید که چه دلیلی پشت احساس این فرد وجود دارد؟ آیا موضوعی وجود دارد که من از آن اطلاع ندارم؟ آیا آنها چیزی را میبینید که من قادر به دیدن آن نیستم؟
همدلی را میتوانید در موقعیتهای مختلف در برخورد با افراد متفاوت، تمرین کنید تا در نهایت بتوانید احساسات دیگران را بهتر درک کرده و همدلی خود را افزایش دهید. شما میتوانید همدلی را با اعضای خانواده، با همکاران در محیط کار و یا حتی افراد غریبه که به صورت گذری با آنها در ارتباط هستید، تمرین نمایید. تمرین همدلی با فرزندان در بهتر کردن ارتباط شما با آنها، بسیار موثر است.
تکنیک پنجم: مکث کردن را تمرین کنید.
یکی از جنبههای هوش هیجانی، توانایی مکث کردن قبل از پاسخ دادن است. بنابراین مکث کردن و صبر کردن را تمرین کنید و سعی کنید آن را در پاسخ دادن به افراد به کار ببرید. این امر در شرایط استرسی و پرتنش از اهمیت زیادی برخوردار است.
تمرین مکث کردن مربوط به توانایی درک تفاوت بین پاسخ دادن و واکنش است. شما باید بتوانید بین این دو تفاوت قائل شوید و آنها را بفهمید. واکنش دادن همان چیزی است که انسان را در شرایط سخت و پرتنش دچار مشکل میکند، زیرا که یک فرایند ناخودآگاه است که توسط احساسات افراد ایجاد میشود. در مقابل، پاسخ دادن یک فرایند کاملاً آگاهانه است که شناخت احساسات را شامل میشود و افراد به صورت آگاهانه نحوه پاسخگویی را انتخاب میکنند. این مسئله بدین معنا نیست که شما احساسات خود را نادیده بگیرید، حتی احساسات باید یک قسمتی از واکنشتان باشد، اما باید بتوانید قبل از هر پاسخ و واکنشی یک ثانیه مکث کنید. مکث کردن باعث میشود که مغز شناختی شما با مغز احساسی برخورد کند و بدین شکل بتوانید پاسخ احساسی هوشمندانهتری بدهید.
تکنیک ششم: احساسات خود را بشناسید و بدانید که چه چیزی به شما انگیزه میدهد.
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، از خود-انگیزگی برخوردار هستند، آنها به خوبی احساسات خود را میشناسند و میدانند چه چیزی در آنها انگیزه ایجاد میکند. بهترین تمرین برای شناختن انگیزه این است که کارهای مختلف را امتحان کنید و ببینید در انجام هر کدام از کارها چه احساسی دارید، این کار باعث میشود که اشتیاق خود را نیز کشف کنید.
فراموش نکنید که همیشه این احساسات مثبت نیستند که در افراد ایجاد انگیزه میکنند، بلکه در خیلی موارد احساسات منفی مثل خشم و ناامیدی میتواند ایجاد انگیزه کند. بنابراین باید تلاش کنید که احساسات خود را به خوبی بشناسید و متوجه شوید که کدام احساسات و چه کارهایی در شما ایجاد انگیزه میکند.
تکنیک هفتم: مثبتاندیشی را تمرین کنید.
بهتر است بدانید که مثبتاندیشی یکی از اصلیترین ویژگیهای رفتاری افراد با هوش هیجانی بالا است؛ ولی این بدین معنا نیست که این افراد به طور ذاتی با مثبتاندیشی به دنیا آمدند یا اینکه هیچ مشکلی در زندگی خود ندارند. بلکه آنها به خوبی میدانند که چگونه دیدگاه مثبت خود را در هر شرایطی حفظ کرده و چگونه نگرش مثبت را در خود و دیگران ایجاد کنند.
یک تمرین عالی برای مثبتاندیشی این است که طنز و شوخی را در مواقع سخت به کار ببرید، برای مثال در یک مشاجره با همکار خود میتوانید با وارد کردن یک طنز، در مشاجره وقفه ایجاد کنید. البته باید این کار را خیلی هوشمندانه و در زمان مناسب به کار برد، وگرنه ممکن است که نتیجه عکس داشته باشد. ولی به طور کلی به منظور حفظ مثبتاندیشی، سعی کنید که یک حس شوخ طبعی متعادل داشته باشید و زندگی را خیلی جدی نگیرید، چون زندگی یک شوخی بزرگ است!
دوره ویدئویی آموزش خودشناسی و ساخت نگرش نو: اینجا را کلیک کنید (+).
به تمرینها ادامه دهید.
هوش هیجانی مثل ضریب هوشی، امری ذاتی نیست، بلکه کاملا اکتسابی است. شما در هر لحظهای از زندگی خود میتوانید تصمیم بگیرید که هوش هیجانی خود را ارتقا دهید و آنها را بهتر از قبل کنید، فقط کافیست که به تمرینها ادامه دهید. همانطور که اشاره کردیم، تقویت هوش هیجانی به تمرین زیادی نیاز دارد، اما قطعاً ارزشش را دارد. وقتی شما هوش هیجانی خود را تقویت کنید و به فردی با هوش هیجانی بالا تبدیل شوید، میتوانید به پدر یا مادر بهتر، شریک زندگی ایدهآلتر، همکار مفیدتر و به طور کلی به یک فرد بهتری تبدیل شوید.
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
- آموزش افزایش تمرکز و تقویت حافظه
- آموزش مدیریت خشم
- آموزش مقابله با فراموشی در مطالعه – دلایل و راهکارها
- آموزش مهارت حل مساله و تصمیم گیری
- آموزش پرورش خلاقیت، ایده پردازی و نوآوری
- آموزش هدف گذاری و انتخاب مسیر در زندگی – بخش دوم
- آموزش مهارت تفکر خلاق
- آموزش اصول و تکنیک های متقاعد سازی افراد